جدول جو
جدول جو

معنی حسین رازی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین رازی
(حُ سَ نِ)
ابن علی بن محمد بن احمد بن حسین بن احمد خزاعی نیشابوری رازی مکنی به ابوالفتوح (متوفی 535 یا 560 هجری قمری). رجوع به ابوالفتوح شود. و در هدیه العارفین ج 1 ص 312 تبصره الانام در ملل و نحل و الرساله الحسینیه را به وی نسبت داده است
ابن محمد آمدی متخلص به رازی از کاتبان دیوان بود و در 1120 هجری قمری درگذشت. او راست: ’نصایح الابرار’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 324)
ابن طلحه رازی کاتب. اوراست: ’هدایه’ در ترسل. (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ رِ)
ابن طعمه بن محمد شافعی بیتمانی الاصل دمشقی میدانی قادری صوفی. در دمشق به سال 1175هجری قمری / 1762 میلادی درگذشته. او راست: ’الفتوحات الربانیه’ و دیوان شعر و جز آن. (معجم المؤلفین از سلک الدرر) (هدیه العارفین ج 1 ص 326) (ایضاح المکنون)
لغت نامه دهخدا
احمد بن حسین رازی. وفات 375 ه. ق
لغت نامه دهخدا
سید رازی ادوارد فاندیک مؤلف کتاب ’اکتفاء القنوع عما هو مطبوع’ در ص 356 آن کتاب تألیف نهج البلاغه را به سید مرتضی یا سیدرضی نسبت داده و تصور نموده که بنام نهج البلاغه دو کتابی است یکی در خطب و مکاتیب وکلمات قصار حضرت مولی علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین علیه السلام که گرد آوردۀ سیّد مرتضی علم الهدی متوفی بسال 436 هجری قمری یا سیدرضی میباشد و دیگری نهج البلاغه در احادیث امامیه تألیف سید رازی متوفی بسال 406 هجری قمری در صورتی که در میان مسلمین جز نهج البلاغۀ مشهور که مشتمل بر خطب و مکاتیب و کلمات قصار است مورد نظر و اهمیت نمیباشد و حتی بدین نام کتاب دیگری نداریم، (فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ص 121)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ رَ)
خوش تدبیری: وی که سلیمانیست بازآید بدین کار و با وی خلعتی باشد از حسن رأی امیرالمؤمنین که مانند آن به هیچ روزگار کس را نبوده است. (تاریخ بیهقی ص 294). کسری گفت: ای بزرجمهر چه هزار کرامات و مراتب که آن را نه از حسن رأی ما بیافتی. (تاریخ بیهقی ص 340). از حسن رأی ما خلقت و ولایت یافتند و بیارامیدند و مقدمی بخدمت درگاه خواهد آمد. (تاریخ بیهقی ص 501). گفت حسن رأی و صدق رعایت پادشاه مرا از مال مستغنی کرده است. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
دهی است از دهستان ماهور میلاتی بخش خشت شهرستان کازرون در 48هزارگزی شمال باختر کنارتخته و جنوب باختر کودرا. کوهستانی و گرمسیر است. 80 تن سکنۀ شیعۀ فارسی و ترکی و لری زبان دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، تریاک و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ غَزْ زی)
ابن محمد بن مصطفی بالی غزی عالم. متولد در غزه 1235 هجری قمری 1820/ میلادی و متوفی در 1271 هجری قمری 1855/ میلادی او راست: منظومۀ منحهالرحمان فی فضایل رمضان و جز آن. (معجم المؤلفین از فهرست ظاهریه) (اعلام النبلاء ج 7 ص 297)
لغت نامه دهخدا
(حُ مِ)
علی بن احمد بن مکی رازی فقیه حنفی دمشقی که در آنجا به سال 598 هجری قمری درگذشته است. او راست: تکملۀ مختصر قدوری و خلاصهالدلائل و صلوه الهموم. (هدیه العارفین ج 1 ص 703)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ اَ)
ابن علی بن ظافر ازدی مصری صفی الدین ادیب. درگذشتۀ 657 هجری قمری 1259/ میلادی او راست: ’الفریده’. (معجم المؤلفین ازایضاح المکنون ج 2 ص 189) (هدیه العارفین ج 1 ص 313)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ بَ تَ)
ابن حیدر مرعشی. درگذشتۀ 1176 هجری قمری او راست: جامع الکنوز و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 327)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ فَ)
او راست: السراج الوهاج عن ذکر العوائد و حقوق الزواج که در 1310 هجری قمری 1892/ میلادی تألیف کرده است. (معجم المؤلفین از فهرست کتاب خانه ازهر ج 6 ص 28)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن احمد بن عبدالرحیم تبریزی طباطبائی. درگذشتۀ 1300 هجری قمری او راست: تفسیر سورۀ فاتحه و انعام. (ذریعه ج 4 ص 337 و 339)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ غِ)
ریاضی دان معاصر مصر و متوفی پس از 1312 هجری قمری او راست: الدرالمنشور فی حساب الترع و الجسور چ بولاق 1312 هجری قمری (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن عبدالرحمان حنفی ملقب به حسام الدین در شهر بروسه تدریس میکرد و همانجا در 926 هجری قمری / 1520 میلادی درگذشت. تألیفاتی دارد که در معجم المؤلفین یاد شده است. (معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 8 ص 97) (شقائق نعمانیه ج 1 ص 610) (کشف الظنون)
ابن عباس قسطنطینی حنفی واعظ جامع حاج اوحد. در 1105 هجری قمری / 1694 میلادی درگذشته است و مؤلفاتی دارد. (معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 324)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ رَ)
پزشک مصری. درگذشتۀ 1312 هجری قمری او راست: حفظ صحه المتزوج و العارب. (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ)
دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 23هزارگزی شمال باختری دشتیاری و کنار راه مالرو فهرج به قصرقند. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر مالاریائی. دارای 250 تن سکنه میباشد. بلوچی زبانند. از باران مشروب میشود. محصولات آنجا توت، حبوبات، لبنیات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ میرولدزائی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
شاعر معاصر سام میرزا صفوی و متوفی در دامغان 941 هجری قمری (ذریعه ج 9 ص 497)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد ملقب به شمس الدین 1062 هجری قمری مجاور مکه بود. او راست: تذکارات. (ذریعه ج 4 ص 19 و ج 13 ص 190 از ریاض العلما) (نجوم السماء)
مترجم ناصرالدین شاه بود و مقالات جراید هند را ترجمه میکرد و در 1308 هجری قمری درگذشت. (ذریعه ج 4 ص 93)
رجوع به شعاع شیرازی و شمیم و شهرت و شیفه و عالی و عزتی وحسین حسینی و حسین معمائی و حسین صدرالمعالی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن فخربن علی ملقب به کمال الدین لاری. او راست: شرح رساله ’الحوراء و الزوراء’ که در 918 هجری قمری 1512/ میلادی تألیف کرده است. (کشف الظنون) (معجم المؤلفین) (هدیهالعارفین ج 1 ص 317) (ذریعه ج 13 ص 303) (روضات 161)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مَ)
ابن جعفر بن محمد حنفی ابومحمد از عراق به یمن رفت و در آنجا در 389 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الحروف السبعه’ در رد معتزله و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 306) (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مِ وَ)
ابن محمد بن احمد مروزی یا مروروذی شافعی مکنی به ابوعلی قاضی فقیه اصولی. متوفی 23 محرم 462 هجری قمری 1070/ میلادی او راست: تلخیص تهذیب بغوی به نام لباب التهذیب و شرح فروع ابن حداد و جز آن. (معجم المؤلفین از طبقات الشافعیه) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 107) (هدیه العارفین ج 1 ص 310). و رجوع به ابوعلی شود
ابن واقد قاضی. متوفی 160 هجری قمری او راست: تفسیر قرآن. (هدیه العارفین ج 1 ص 304)
ابن حسن. متوفی 246 هجری قمری او راست: کتاب الصیام. (هدیه العارفین ج 1 ص 304)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن حسین بن ابراهیم بن اسماعیل حسینی. از مدرسین جامع ازهر. متولد 1286 هجری قمری و متوفی 1354 هجری قمریمؤلفاتی دارد که در معجم المؤلفین یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ هَُ مُ)
ابن موسی حاسب منجم فلکی وتا 580 هجری قمری / 1184 میلادی زنده بوده است. او راست: ’زیج’. (معجم المؤلفین از بروکلمان ذیل ج 1 ص 866)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ حَرْ را)
ابن محمد بن ابی معشر مودود سلمی جزری مکنی به ابوعروبه محدث مورخ. متولد پس از 320 هجری قمری 835/ میلادی و متوفی در 318 هجری قمری 930/ میلادی او راست: تاریخ الجزیرتین و جز آن. (معجم المؤلفین از سیر النبلاء ج 9 ص 272) (فهرست ابن الندیم ص 230) (تذکره الحفاظ ذهبی ج 2 ص 304) (کشف الظنون) (فهرست ظاهریه) (ایضاح المکنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 305)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 54هزارگزی شمال باختری نورآباد و 22هزارگزی باختر راه خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است تپه ماهور. سردسیر مالاریایی. دارای 120 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. و راه مالرو است. ساکنین از طایفه غیب غلام بوده برای تعلیف احشام زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن قاسم بغدادی مکنی به ابوعلی نحوی ملازم صاحب عباد بود و در پیرامون سال 400 هجری قمری درگذشت. اوراست: ’المبسوط’ در لغت. (هدیهالعارفین ج 1 ص 273)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن عمر. منسوب به جد خویش و محدث است. در تاریخ اسلام، محدث به عنوان فردی شناخته می شود که تلاش دارد تا سنت پیامبر اسلام را بدون هیچگونه تغییر یا تحریف، به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد در جوامع علمی و دینی، از مقام والایی برخوردار بودند. مهم ترین ویژگی محدثان دقت در انتقال احادیث صحیح است، چرا که حفظ دقت در نقل، به ویژه در دوران هایی که دشمنان اسلام در حال تحریف آن بودند، امری ضروری بود.
لغت نامه دهخدا
ابن حسین رازی. مکنی به ابوزرعۀ صغیر. محدث است. و وفات او بسال 375 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا